twiddleدیکشنری انگلیسی به فارسیپیچ و تاب، بازی کردن، ور رفتن، بارامی دست زدن، وررفتن، تکان دادن، با ساعت مچی و غیره بازی کردن
twiddledدیکشنری انگلیسی به فارسیپیچیدگی، بازی کردن، ور رفتن، بارامی دست زدن، وررفتن، تکان دادن، با ساعت مچی و غیره بازی کردن
twiddlesدیکشنری انگلیسی به فارسیtwiddles، بازی کردن، ور رفتن، بارامی دست زدن، وررفتن، تکان دادن، با ساعت مچی و غیره بازی کردن
twiddledدیکشنری انگلیسی به فارسیپیچیدگی، بازی کردن، ور رفتن، بارامی دست زدن، وررفتن، تکان دادن، با ساعت مچی و غیره بازی کردن
twiddlesدیکشنری انگلیسی به فارسیtwiddles، بازی کردن، ور رفتن، بارامی دست زدن، وررفتن، تکان دادن، با ساعت مچی و غیره بازی کردن