دوپوسلغتنامه دهخدادوپوس . [ دُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دوپوست . دوپوسته . || دوچیز بهم چسبیده . (ناظم الاطباء). رجوع به دوپوست و دو پوسته شود.
ذؤوجلغتنامه دهخداذؤوج . [ ذَ ئوج ] (ع ص ) احمر ذؤوج ؛ سرخی سرخ . سرخ سیر. احمر ذریحیی . احمر قانی .