هاکی با چرخroller hockey, rink hockey, quad hockeyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازی شبیه به هاکی روی یخ که با چرخسره و چوب هاکی بین دو تیم پنجنفره بازی میشود
rebukeدیکشنری انگلیسی به فارسیمجازات کردن، سرزنش، ملامت، زخم زبان، سرکوفت، گوشمالی، طعنه، زخم زبان زدن، ملامت کردن، سرزنش کردن، توبیخ کردن، سرکوفت دادن، عتاب کردن
flukeدیکشنری انگلیسی به فارسیفلک، اتفاق، خار، زمین گیر، قلاب لنگر، انتهای دمنهنگ، یکنوع ماهی پهن، اصابت اتفاق، پیکان