understandingدیکشنری انگلیسی به فارسیدرك كردن، فهم، ادراک، توافق، خرد، هوش، تظر، فهمیده، ماهر، با هوش، مطلع
یادداشت تفاهمmemorandum of understanding, MOUواژههای مصوب فرهنگستانسندی حاوی اعلام درک مشترک دو طرف در باب تعهدات بینالمللیشان در موضوعی خاص