چونینلغتنامه دهخداچونین . (ص مرکب ، ق مرکب ) (از «چون » ادات تشبیه + «این » صفت اشاره ) به معنی چنین باشد. (برهان ). چنین و چون . این و مانند این و به این وضع. (ناظم الاطباء) : ندانستم من ای سیمین صنوبرکه گردد روز چونین زود زایل .منوچهری .<
ژوننلغتنامه دهخداژونن . [ ن َ ] (اِخ ) نام شهری در کشور پرو واقع در سلسله ٔ کوههای آند و مشرق لیما، دارای 8000 تن سکنه .
ژوننلغتنامه دهخداژونن . [ ن َ ] (اِخ ) نام شهری در جمهوری آرژانتین در ایالت مندزا، دارای 38000 تن سکنه .
ژوننلغتنامه دهخداژونن . [ ن ُ ] (اِخ ) نام یکی از الهه های بزرگ روم و بنا به اساطیر قدیم دختر ساتورن و رِآ و زن ژوپیتر. وی را ملکه ٔ آسمان و الهه ٔ روشنی و زناشوئی می خواندند و از دیرباز با هرا الهه ٔیونانی یکی دانسته و بنام او معابدی بنا میکردند.