unheardدیکشنری انگلیسی به فارسیبی سابقه، ناشنیده، نشنیده، توجه نشده، بگوش نخورده، غیر معروف، غیر مسموع
حنائرلغتنامه دهخداحنائر. [ ح َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ حنیره . کنگره ٔ طاق و کمان یا کمان بی زه و کمانچه ٔ پنبه زدن زنان . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
هنگارلغتنامه دهخداهنگار. [ هََ ] (اِ) تندی و تیزی .(برهان ). هنگارد. (آنندراج ). رجوع به هنگارد شود.