unstableدیکشنری انگلیسی به فارسیناپایدار، بی ثبات، متزلزل، نا پایدار، نااستوار، لرزان، ناپایا، بی پایه، زود گذر
instableدیکشنری انگلیسی به فارسیناپایدار، بی ثبات، نااستوار، بی استحکام، مست، متزلزل، بی عزم، متلون، بی اطمینان
unstablerدیکشنری انگلیسی به فارسیunstabler، بی ثبات، متزلزل، نا پایدار، نااستوار، لرزان، ناپایا، بی پایه، زود گذر
unstablestدیکشنری انگلیسی به فارسیunstablest، بی ثبات، متزلزل، نا پایدار، نااستوار، لرزان، ناپایا، بی پایه، زود گذر
unstablerدیکشنری انگلیسی به فارسیunstabler، بی ثبات، متزلزل، نا پایدار، نااستوار، لرزان، ناپایا، بی پایه، زود گذر
unstablestدیکشنری انگلیسی به فارسیunstablest، بی ثبات، متزلزل، نا پایدار، نااستوار، لرزان، ناپایا، بی پایه، زود گذر
گرانیسنج ناپایدارنماastatized gravimeter, unstable gravimeter, labilized gravimeter, astatic gravimeter, pseudoastatized gravimeterواژههای مصوب فرهنگستانگرانیسنجی که در آن نیروی گرانی با نیروی بازدارنده، نزدیک به حالت تعادل ناپایدار است
متغیردیکشنری فارسی به انگلیسیmobile, inconstant, variable, protean, uncertain, unsettled, unstable, unsteady, volatile
unstablerدیکشنری انگلیسی به فارسیunstabler، بی ثبات، متزلزل، نا پایدار، نااستوار، لرزان، ناپایا، بی پایه، زود گذر
unstablestدیکشنری انگلیسی به فارسیunstablest، بی ثبات، متزلزل، نا پایدار، نااستوار، لرزان، ناپایا، بی پایه، زود گذر