شهری، شهر نشین، اهل شهر، مدنی، وابسته بناحیه مسکونی مزروعی
افسانه شهری
شهری II
چرچیل شهری
نوسازی شهری
مرکز شهری
شهرنشینی، شهری سازی، اسکان در شهر
شهرنشینی
شهرسازی
شهرنشینی، شهری کردن، مدنی کردن، صیقلی کردن، مودب کردن
urban renewal
urban sprawl
city, civil, urban
city, municipal, town, urban
citified, city, civic, civil, municipal, town, urban, urbanized
semisuburban
بین شهری، داخل شهری، واقع در میان شهرها، متصل بشهر ها
تورانی، عمامه، دستار، کلاه عمامه مانند
بدبختی
غیر شهری