urgesدیکشنری انگلیسی به فارسیخواستار، انگیزش، مناسبت، اصرار کردن، با اصرار وادار کردن، انگیختن، تسریع شدن، ابرام کردن
urgedدیکشنری انگلیسی به فارسیدرخواست کرد، اصرار کردن، با اصرار وادار کردن، انگیختن، تسریع شدن، ابرام کردن
hurriesدیکشنری انگلیسی به فارسیعجله کن، عجله، شتاب، دست پاچگی، عجله کردن، شتاب کردن، شتابیدن، چاپیدن، بستوه اوردن، باشتاب انجام دادن، راندن
urgeدیکشنری انگلیسی به فارسیخواستن، انگیزش، مناسبت، اصرار کردن، با اصرار وادار کردن، انگیختن، تسریع شدن، ابرام کردن
scourgesدیکشنری انگلیسی به فارسیرنج می برد، تازیانه، شلاق، بلاء، وسیله تنبیه، گوشمالی، تازیانه زدن، تنبیه کردن
purgesدیکشنری انگلیسی به فارسیتمیز کردن، پالایش، تطهیر، پاک کردن، پاکسازی کردن، زدودن، خالی کردن، تهی کردن، تنقیه کردن، تطهیر کردن، تبرئه کردن، تصفیه کردن