اعتبار1validityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خصوصیت صوری یا ساختاری استدلالهایی که در آنها، چنانچه مقدمات همگی صادق باشند، نتیجه ضرورتاً صادق است
روایی بالینیclinical validityواژههای مصوب فرهنگستانقابلیت یک آزمایش در روش بالینی برای تشخیص صحیح ابتلا یا عدم ابتلای فرد مورد آزمایش به بیماری مورد نظر
روایی بیرونیexternal validityواژههای مصوب فرهنگستاندرجۀ تناسب یا تعمیمپذیری نتیجۀ حاصل از مطالعه در مورد گروهها یا جمعیتی که در مطالعه شرکت نداشتهاند
روایی پیشبینیpredictive validityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان توانایی اندازهگیری در پیشبینی پدیدۀ مورد نظر
روایی سازهایconstruct validityواژههای مصوب فرهنگستاندرجه یا مقدار تناسب یک آزمون یا مقیاس با مفاهیم نظری ناظر بر پدیدۀ مورد مطالعه متـ . روایی سازه
روایی بالینیclinical validityواژههای مصوب فرهنگستانقابلیت یک آزمایش در روش بالینی برای تشخیص صحیح ابتلا یا عدم ابتلای فرد مورد آزمایش به بیماری مورد نظر
روایی بیرونیexternal validityواژههای مصوب فرهنگستاندرجۀ تناسب یا تعمیمپذیری نتیجۀ حاصل از مطالعه در مورد گروهها یا جمعیتی که در مطالعه شرکت نداشتهاند
روایی پیشبینیpredictive validityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان توانایی اندازهگیری در پیشبینی پدیدۀ مورد نظر
روایی سازهایconstruct validityواژههای مصوب فرهنگستاندرجه یا مقدار تناسب یک آزمون یا مقیاس با مفاهیم نظری ناظر بر پدیدۀ مورد مطالعه متـ . روایی سازه
صحتدیکشنری فارسی به انگلیسیaccuracy, accurateness, correctness, justice, nicety, rightness, truth, validity, veracity
اعتباردیکشنری فارسی به انگلیسیaccount, budget, cachet, chair, coffers, entitlement, esteem, genuineness, hand, prestige, reliability, validity, validness
روایی بالینیclinical validityواژههای مصوب فرهنگستانقابلیت یک آزمایش در روش بالینی برای تشخیص صحیح ابتلا یا عدم ابتلای فرد مورد آزمایش به بیماری مورد نظر
روایی بیرونیexternal validityواژههای مصوب فرهنگستاندرجۀ تناسب یا تعمیمپذیری نتیجۀ حاصل از مطالعه در مورد گروهها یا جمعیتی که در مطالعه شرکت نداشتهاند
روایی پیشبینیpredictive validityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان توانایی اندازهگیری در پیشبینی پدیدۀ مورد نظر