بلالیطلغتنامه دهخدابلالیط. [ ب َ ] (ع اِ) ج ِ بلیطة معرب پلیته (فتیله ). (یادداشت مرحوم دهخدا): و یتخذ من أصله [ من أصل لوف ] بلالیط للنواصیر. (قانون ابوعلی مفردات چ تهران ص 204).
بلالیطلغتنامه دهخدابلالیط. [ ب َ ] (ع اِ) زمینهای هموار و برابر. (منتهی الارب ). زمین مستوی و هموار، و از آن مفرد دیده نشده است . (از ذیل اقرب الموارد).
ولولهلغتنامه دهخداولوله . [ وَل ْ وَ ل َ / وِل ْ وِ ل ِ ] (از ع ، اِ) جوش و خروش . (غیاث اللغات ). شور و آشوب و غوغا. (برهان ) (غیاث اللغات ). بانگ و فریاد. (غیاث اللغات ) (صراح اللغة) : خوشا نبیدغارجی با دوستان یکدله گیتی به آر