varnishedدیکشنری انگلیسی به فارسیلاک زدن، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، جلا دادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن
varnishesدیکشنری انگلیسی به فارسیلاک الکل، جلا، صیقل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، جلا دادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن
مزهبیزاری شرطیtaste aversion learning, Garcia effect, conditioned taste aversion, Sauce-Bearnaise syndromeواژههای مصوب فرهنگستانبیزاری و دوری جستن از مادهای خوراکی که مزۀ آن مشابه با مادهای است که بر فرد اثرات سمی یا ناخوشایند داشته است