فرجوللغتنامه دهخدافرجول . [ ف ِ ج َ ] (ع اِ) فرجون یعنی پشت خار. (از اقرب الموارد). پشت خار ستور. (منتهی الارب ). چیزی به مانند شانه که پشت ستور را بدان خارند و موی او پاک کنند. (یادداشت به خط مؤلف ).
ورجول زدنلغتنامه دهخداورجول زدن . [ وَ زَ دَ ] (مص مرکب ) ورجلا زدن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ورجلا زدن شود.