مرتعشvibratingواژههای مصوب فرهنگستانآنچه حول وضعیت تعادل خود در حال ارتعاش باشد یا دارای مشخصۀ ارتعاش باشد متـ . ارتعاشی 1
vibrantدیکشنری انگلیسی به فارسیپر جنب و جوش، مرتعش، لرزان، پرطراوت و چالاک، به تپش در امده، در حال جنبش، تکریری