violenceدیکشنری انگلیسی به فارسیخشونت، شدت، زور، ستم، بی حرمتی، تندی، سختی، چیرگی، جبر، ستیز، فشار، بیدادگری، اشتلم
خشونت جنسیتیgender-based violence, GBV, violence agents of womenواژههای مصوب فرهنگستانخشونت علیه زنان بر مبنای موقعیت فرودست آنان در جامعه