میدان بینایی تکچشمیmonocular visual fieldواژههای مصوب فرهنگستانمیدان بینایی یک چشم در وضعیتی معین بهخصوص در وضعیت رؤیت مستقیم به جلو
میدان بینایی دوچشمیbinocular visual fieldواژههای مصوب فرهنگستانمیدان بینایی مرکب که همان میدان بینایی مشترک بین دو چشم است
میدان بینایی محیطیperipheral visual fieldواژههای مصوب فرهنگستانسراسر میدان بینایی به استثنای ناحیهای که با گودۀ مرکزی لکۀ زرد منطبق است متـ . میدان بینایی غیرمستقیم indirect visual field
میدان بینایی مرکزیcentral visual fieldواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از میدان بینایی که با گودۀ مرکزی یا لکۀ زرد منطبق است متـ . میدان بینایی مستقیم direct visual field
میدان بینایی مرکزیcentral visual fieldواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از میدان بینایی که با گودۀ مرکزی یا لکۀ زرد منطبق است متـ . میدان بینایی مستقیم direct visual field
میدان بینایی محیطیperipheral visual fieldواژههای مصوب فرهنگستانسراسر میدان بینایی به استثنای ناحیهای که با گودۀ مرکزی لکۀ زرد منطبق است متـ . میدان بینایی غیرمستقیم indirect visual field