زمان آغاز واکvoice onset timeواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ زمانی میان رهشِ گرفت و شروع لرزش تارآواها در همخوانهای انفجاری
Wakeدیکشنری انگلیسی به فارسیاز خواب بیدار، بیداری، احیاء، شب زنده داری، شب نشینی، رد پا، دنباله کشتی، از خواب بیدار کردن، شب زندهداری کردن
سنگآهک گِلچیرهwackestoneواژههای مصوب فرهنگستانسنگآهکی شامل ذرات کربناتی که در خمیرۀ گلچیره قرار دارد
ماسهسنگ گِلخمیرهایgraywacke/ greywacke/ grauwackeواژههای مصوب فرهنگستانماسهسنگ نابالغ با بیش از 15 درصد کانی رُسی