آرایۀ وِنِرWenner array, Wenner electrode arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای با الکترودهای همفاصله و متقارن که میتواند در امتداد خط اندازهگیری گسترش یابد
vainerدیکشنری انگلیسی به فارسیداینر، بیهوده، عبث، باطل، پوچ، بی فایده، تهی، عقیم، ناچیز، جزیی، عاطل، خود بین