وور وورلغتنامه دهخداوور وور. (ص ) بیشمار و کثیر و انبوه و غلبه .- ایل وور وور ؛ گروه بیشمار: مثل ایل وور وور ریختند و غارت و چپاول کردند.
وور و وورلغتنامه دهخداوور و وور. [ وو رُ / وورْ رُ ] (ق ) (در تداول ) متصل . پیاپی . پی درپی . پشت سرهم . یک ریز. یک بند.
امتیاز پرچمflag waiverواژههای مصوب فرهنگستانامتیازی که کشوری، علیرغم برخورداری از ناوگان ملی، برای حمل کالاهای خود به کشتیهای تحت پرچم دیگر کشورها واگذار میکند
امتیاز پرچمflag waiverواژههای مصوب فرهنگستانامتیازی که کشوری، علیرغم برخورداری از ناوگان ملی، برای حمل کالاهای خود به کشتیهای تحت پرچم دیگر کشورها واگذار میکند