wearingدیکشنری انگلیسی به فارسیپوشیدن، پوشاندن، ملبس شدن، در بر کردن، بر سر گذاشتن، پاکردن، دوام کردن
bearingدیکشنری انگلیسی به فارسییاتاقان، جهت، بردباری، سلوک، طاقت، وضع، رفتار، زاد و ولد، زایش، متکا، نسبت، متحمل
قشر میانیintermediate courseواژههای مصوب فرهنگستانلایهای بین قشر اساس و لایة پوششی (wearing course) رویة راه