whipperدیکشنری انگلیسی به فارسیشلاق زدن، تعقیب کننده، اسب عقب مانده، شخص موثر و مهم، ناصح، ناظمپارلمانی، تازیانه زن
مینروبmine sweeperواژههای مصوب فرهنگستانشناور چوبی پیشرفتهای که به موتورهای غیرمغناطیسی و تجهیزات ویژۀ روبش مینهای ضربتی و صوتی و مغناطیسی مجهز است