خوب جفت
گرسنگی، نقش کردن، تراشیدن، حفر کردن، قبر کندن، دفن کردن
گره خورده، ابستن، بار دار
رشد کرد
شدید، بزرگ، سنگین، مهم، موقر، خطر ناک، سخت، مکدر، بم، غمگین