warehousesدیکشنری انگلیسی به فارسیانبارها، مخزن، انبار کالا، انبار گمرک، مکان انباره، بارخانه، انبار کردن
رسید انبارwarehouse warrant, warehouse receiptواژههای مصوب فرهنگستانسندی رسمی که نشان میدهد کالا به انبار تحویل داده شده است
شرط انباربهانبارwarehouse to warehouse clauseواژههای مصوب فرهنگستانبندی در بیمهنامۀ دریایی دایر بر جبران خسارت واردآمده بر کالا از هنگام حمل کالا از انبار مبدأ تا رسیدن آن به انبار مقصد