blabsدیکشنری انگلیسی به فارسیبلبس، فضول، پرت گو، فضولی کردن، وراجی کردن، گستاخی کردن، فاش وابراز کردن
bluffsدیکشنری انگلیسی به فارسیبلوف، پرتگاه، سرازیری کنار رودخانه وغیره، توپ، چاخان، قمپز، فریب، توپ زدن، حریف را از میدان در کردن