تونل بادwind tunnelواژههای مصوب فرهنگستاناتاق مجهز تونلمانندی برای مطالعه و آزمایش ویژگیهای آئرودینامیکی مدل که در آن انواع شاره به شیوههای گوناگون و در شرایط مختلف دمیده میشود
windدیکشنری انگلیسی به فارسیباد، نفخ، انحناء، پیچ دان، نفس، چرخاندن، پیچاندن، پیچیدن، کوک کردن، بادخورده کردن، در معرض باد گذاردن، از نفس انداختن، از نفس افتادن، انحناء یافتن، حلقه زدن
تونل باد پلاسماplasma wind tunnel, PWTواژههای مصوب فرهنگستانتونل باد با امکان شبیهسازی ورود مجدد فضاپیما به جوّ زمین
تونل مداربستهclosed-circuit wind tunnel, closed circuit 1, return-flow tunnel, return-flow wind tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که سیال موجود در آن در مسیری بسته جریان مییابد
تونل اَبَرصوتیsupersonic tunnel, supersonic wind tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که آزمونگاه آن میتواند در سرعت اَبَرصوتی کار کند
تونل ارتفاعaltitude tunnel, altitude wind tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که در آزمونگاه آن شبیهسازی شرایط فشار و دما و رطوبت در ارتفاع مورد نظر ممکن است
تونل برینصوتیhypersonic tunnel, hypersonic wind tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که آزمونگاه آن میتواند در سرعت برینصوتی کار کند
windدیکشنری انگلیسی به فارسیباد، نفخ، انحناء، پیچ دان، نفس، چرخاندن، پیچاندن، پیچیدن، کوک کردن، بادخورده کردن، در معرض باد گذاردن، از نفس انداختن، از نفس افتادن، انحناء یافتن، حلقه زدن