withstandدیکشنری انگلیسی به فارسیمقاومت کن، تحمل کردن، تاب اوردن، مقاومت کردن با، ایستادگی کردن در برابر، استقامت ورزیدن
ولتاژ استقامتwithstand voltageواژههای مصوب فرهنگستانولتاژ آزمونی که در آن استقامت آزمونه، برحسب تعداد تخلیههای الکتریکی که میتواند تحمل کند، سنجیده شود
withstandsدیکشنری انگلیسی به فارسیمقاومت می کند، تحمل کردن، تاب اوردن، مقاومت کردن با، ایستادگی کردن در برابر، استقامت ورزیدن