ترجمه مقاله

آبشخور

'ābešxor

۱. [مجاز] روزی؛ بهره؛ نصیب؛ قسمت.
۲. [قدیمی] جای زیست و اقامت.
۳. [قدیمی] جای آب خوردن یا آب برداشتن در کنار چشمه یا رودخانه: ◻︎ از این پس نه آشوب خیزد نه جنگ / به آبشخور آیند میش و پلنگ (فردوسی: ۲/۲۸۶).

۱. آبخور، آبشخورد، آبشخوار، سرچشمه، منهل
۲. روزی، قسمت، نصیب
۳. تقدیر، سرنوشت
۴. مشرب
۵. مقام، منزل، موطن

ترجمه مقاله