آبخاکیamphibiousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی عملیات و ادوات و تجهیزات و نفراتی که توأمان توانایی عمل در دریا و خشکی را دارند
هفت آب خاکیلغتنامه دهخداهفت آب خاکی . [ هََ ب ِ ] (اِ مرکب ) مراد هفت دریای دنیاست . (آنندراج از فرهنگ اسکندرنامه ). هفت آب . رجوع به هفت آب شود.
عملیات آبخاکیamphibious operationواژههای مصوب فرهنگستانحملۀ دريا به خشكيِ نيروهاي زميني و دريايي به مواضع دشمن با ناوها و شناورهاي نيروبَر
گروه آبخاکیamphibious groupواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از نیروی آبخاکی که با هدایت یک فرمانده عملیات آبخاکی مشخصی را انجام میدهند
ناوگروه آبخاکیamphibious squadronواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ چند ناو نیروبَر هجومی (assault shipping) آبخاکی که برای حمل نیروها و تجهیزات در عملیات هجومی آبخاکی مورد استفاده قرار میگیرد
نیروی آبخاکیamphibious forceواژههای مصوب فرهنگستانترکیبی از یگانهای شناور نیروهای دریایی و زمینی و نیز نیروهای پشتیبانی سازماندهیشده و آموزشدیده برای انجام عملیات آبخاکی
تظاهربهتک آبخاکیamphibious demonstrationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عملیات آبخاکی همراه با نمایش نیرو که بهمنظور فریب دشمن انجام میشود و انتظار میرود دشمن طوری گمراه شود و به بیراهه رود که دست به راهکاری زند که به زیان او تمام شود
عقبنشینی آبخاکیamphibious withdrawalواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عملیات آبخاکی، که در آن نیروها از ساحل دشمن یا دشمن بالقوه خارج میشود
عملیات آبخاکیamphibious operationواژههای مصوب فرهنگستانحملۀ دريا به خشكيِ نيروهاي زميني و دريايي به مواضع دشمن با ناوها و شناورهاي نيروبَر
گروه آبخاکیamphibious groupواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از نیروی آبخاکی که با هدایت یک فرمانده عملیات آبخاکی مشخصی را انجام میدهند
ناوگروه آبخاکیamphibious squadronواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ چند ناو نیروبَر هجومی (assault shipping) آبخاکی که برای حمل نیروها و تجهیزات در عملیات هجومی آبخاکی مورد استفاده قرار میگیرد
طرح جابهجاییmovement planواژههای مصوب فرهنگستاندر عملیات آبخاکی، طرح دریایی برای انتقال نیروی رزمی آبخاکی به منطقۀ هدف
مرحلۀ جابهجاییmovement phaseواژههای مصوب فرهنگستاندر عملیات آبخاکی، مدتزمانی که در طی آن، عناصر مختلفِ نیروی آبخاکی از نقطۀ بارگیری یا نقطۀ مبدأ به منطقۀ عملیات منتقل میشوند
نیروی پیادهشوندهlanding force, LFواژههای مصوب فرهنگستانسازمان رزمی زمینی یا دریایی برای اجرای عملیات آبخاکی
افسر هوایی راهکنشیtactical air officer, afloatواژههای مصوب فرهنگستانافسر هوایی تحت فرماندهی نیروی آبخاکی که برنامهریزی همۀ مراحل مشارکت هوایی عملیات آبخاکی و عملیات پشتیبانی هوایی نیروها را در مسیر و در داخل منطقۀ هدف هماهنگ میکند
هفت آب خاکیلغتنامه دهخداهفت آب خاکی . [ هََ ب ِ ] (اِ مرکب ) مراد هفت دریای دنیاست . (آنندراج از فرهنگ اسکندرنامه ). هفت آب . رجوع به هفت آب شود.
تظاهربهتک آبخاکیamphibious demonstrationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عملیات آبخاکی همراه با نمایش نیرو که بهمنظور فریب دشمن انجام میشود و انتظار میرود دشمن طوری گمراه شود و به بیراهه رود که دست به راهکاری زند که به زیان او تمام شود
عقبنشینی آبخاکیamphibious withdrawalواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عملیات آبخاکی، که در آن نیروها از ساحل دشمن یا دشمن بالقوه خارج میشود
عملیات آبخاکیamphibious operationواژههای مصوب فرهنگستانحملۀ دريا به خشكيِ نيروهاي زميني و دريايي به مواضع دشمن با ناوها و شناورهاي نيروبَر
گروه آبخاکیamphibious groupواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از نیروی آبخاکی که با هدایت یک فرمانده عملیات آبخاکی مشخصی را انجام میدهند
ناوگروه آبخاکیamphibious squadronواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ چند ناو نیروبَر هجومی (assault shipping) آبخاکی که برای حمل نیروها و تجهیزات در عملیات هجومی آبخاکی مورد استفاده قرار میگیرد