لغتنامه دهخدا
وقود. [ وَ ] (ع اِ) هیزم آتش انگیز. (مهذب الاسماء). آتش گیره . هیزم . (منتهی الارب ). آنچه بدان آتش افروزند. (غیاث اللغات ) (اقرب الموارد). فروزینه ٔ آتش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آتش افروزه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). و خوانده شده است و النار ذات الوُقود