آخربینلغتنامه دهخداآخربین . [ خ ِ ] (نف مرکب ) عاقبت اندیش . آنکه در پایان و آخر و نتیجه ٔ کارها اندیشد از پیش : در پس هر گریه آخر خنده ای است مرد آخربین مبارک بنده ای است .مولوی .
آخربینفرهنگ فارسی عمیدآنکه به عاقبت کاری بیندیشد و نتیجۀ آن را از پیش دریابد؛ عاقبتاندیش: ◻︎ آخر هر گریه آخر خندهایست / مرد آخربین مبارک بندهایست (مولوی: ۶۸).
چشم آخربینلغتنامه دهخداچشم آخربین . [ چ َ / چ ِ م ِ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دیده ٔ آخربین . چشم عاقبت نگر. چشم دورنگر. چشمی که پایان و عاقبت هر کار و عمل رابیند. مقابل چشم اول بین : چشم آخربین تواند دید راست چشم اول بین غرورست
چشم آخربینلغتنامه دهخداچشم آخربین . [ چ َ / چ ِ م ِ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دیده ٔ آخربین . چشم عاقبت نگر. چشم دورنگر. چشمی که پایان و عاقبت هر کار و عمل رابیند. مقابل چشم اول بین : چشم آخربین تواند دید راست چشم اول بین غرورست
دنلغتنامه دهخدادن . [ دِ ] (اِ) مخفف دین : هرکه آخربین بود او مؤمن است هرکه آخوربین بود او بی دن است .مولوی .
چشم آخربینلغتنامه دهخداچشم آخربین . [ چ َ / چ ِ م ِ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دیده ٔ آخربین . چشم عاقبت نگر. چشم دورنگر. چشمی که پایان و عاقبت هر کار و عمل رابیند. مقابل چشم اول بین : چشم آخربین تواند دید راست چشم اول بین غرورست