آدامسفرهنگ فارسی عمیدمادهای جویدنی، مانند سقز، که از نوعی صمغ و همچنین شکر، اسانس، و سایر افزودنیها تهیه میشود.
آدامسفرهنگ فارسی معین[ از انگ . ] ( اِ.) نوعی صمغ برگرفته از نام اولین سازندة آن در ایران (انگلیسی زبانی به نام آدامز) که آن را معطر و خوش طعم می کنند و می جوند، سقز جویدنی ، قندران .
عدامسلغتنامه دهخداعدامس . [ ع ُ م ِ ] (ع ص ) گیاه خشک بسیار فراهم آمده به جائی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
غواص آدامزGavia adamsiiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ غواصیان و راستۀ غواصسانان که بزرگترین عضو خانواده با بزرگترین منقار است و بالای بدن و گردن و سرش سیاه است و نوارهای سفیدی بر روی گردن دارد
ادمسلغتنامه دهخداادمس . [ اَ دَ ] (اِخ ) شهریست از اتازونی (ماساشوست )، واقع در ساحل رود هوزاک ، دارای 10000 سکنه و نه شهر دیگر اتازونی نیز همین نام دارند. رجوع به ضمیمه ٔ معجم البلدان شود.