25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
bedfast
ناخش
بیمار
دردمند
ناتندرست
اعتلال
بیشتر بدانید
نظمی تبریزی
دمبه
افزودنی
ظاهر
خرم آباد
fluttersome
آزارمند
'āzārmand
معنی
۱. علیل؛ بیمار.
۲. دردمند؛ رنجور.
جستوجوی دقیق
آزارمند
لغتنامه دهخدا
آزارمند. [ م َ ] (ص مرکب ) صاحب آزار. علیل . بیمار. سقیم .
آزارمند
فرهنگ فارسی عمید
۱. علیل؛ بیمار.۲. دردمند؛ رنجور.