اجثاءلغتنامه دهخدااجثاء. [ اِ ] (ع مص ) بزانو درنشاندن . (تاج المصادر). بر زانو نشانیدن . (منتهی الارب ). || ایستاده کردن کسی بر اطراف انگشتان . (منتهی الارب ).
حجتیلغتنامه دهخداحجتی . [ ح ُج ْ ج َ ] (ص نسبی ) شخص بحث کننده . نیک دلیل آور. دلیل آور مُصِّر. (ناظم الاطباء).
بی عزتیلغتنامه دهخدابی عزتی . [ ع ِزْ زَ] (حامص مرکب ) ذلت و خواری . بی احترامی : چو بی عزتی پیشه کرد آن حرون شدند آن عزیزان خراب اندرون . سعدی .- بی عزتی کردن ؛ بی حرمتی کردن : قدر چنا