آسترلغتنامه دهخداآستر. [ ت َ ] (ق مرکب ) مخفف آنسوی تر.- زآستر ؛ مخفف از آنسوی تر : ستاره ندیدم ندیدم رهی بدل زآستر ماندم از خویشتن . ابوشکور.بمرو آیم و زآستر نگذرم نخواهم که رنج آید از لشکرم . <
آسترلغتنامه دهخداآستر.[ ت َ ] (اِ) لای و تاه زیرین جامه و جز آن . زیره . بطانه . مقابل اَبْره ، رویه ، ظهاره ، و روی : عارضش را جامه پوشیده ست نیکوئی ّ و فرجامه ای کآن ابره از مشک است و زآتش آستر. عنصری .نار ماند بیکی سُفرگک دیبا<b
آسترفرهنگ فارسی عمید۱. [مقابلِ رویه] پارچهای که زیر لباس یا پارچۀ دیگر میدوزند.۲. قسمت زیرین هر چیز که معمولاً از جنس ارزانتر است.
آسترفرهنگ فارسی عمیدآنطرفتر:◻︎ به مرد آیم و زآستر نگذرم / نخواهم که رنج آید از لشکرم (فردوسی: ۶/۵۲۹).
پیاسترلغتنامه دهخداپیاستر. (اِ) غُروش ، قُروش . نام پولی خاص کشور عثمانی . || سکه ٔ سیمین اسپانیولی .
پاسترلغتنامه دهخداپاستر. [ ت ُ ] (اِخ ) لوئی . عالم کیمیاوی بزرگ فرانسه . مولد وی به دُل بسال 1822م ./ 1237 هَ . ق . وفات در سنه ٔ 1895م .<span class="hl" dir
اشترلغتنامه دهخدااشتر. [ اُ ت ُ ] (اِخ ) بر مجره چند ستاره بود پس از نسر طائر بر صورت شتری و کف الخضیب بر کوهان آن بود. بعد از ردف یا ذنب الدجاجة، بر مجره چند ستاره در روشنی بیکدیگر نزدیک برمی آیند بر صورت شتری و عوام آنرا اشتر خوانند. از آن ستارگان یکی که در پیش می آید بر کوهان شتر بود او را
آسترکیلغتنامه دهخداآسترکی . [ ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ دورکی بختیاری و آن شعبه بر دو تیره است ، چاربری و کایی وند.
آستریلغتنامه دهخداآستری . [ ت َ ] (ص نسبی ، اِ) جامه و پارچه ٔ کم ارز که بطانه از آن کنند.- مثل آستری ؛ جامه و قماشی بد و بی دوام .
آستر 1liner 1واژههای مصوب فرهنگستانمجموعهلایههای نفوذناپذیری از پلاستیک ضخیم و رُس و شن که از نفوذ شیرابه به آبهای زیرزمینی جلوگیری میکند
مردخایلغتنامه دهخدامردخای . [ م َ ] (اِخ ) نام عم استر زن خشایارشا است و مقبره ٔ استر و مردخای در همدان است . رجوع به استر شود.
آسترکیلغتنامه دهخداآسترکی . [ ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ دورکی بختیاری و آن شعبه بر دو تیره است ، چاربری و کایی وند.
آستریلغتنامه دهخداآستری . [ ت َ ] (ص نسبی ، اِ) جامه و پارچه ٔ کم ارز که بطانه از آن کنند.- مثل آستری ؛ جامه و قماشی بد و بی دوام .
آستر 1liner 1واژههای مصوب فرهنگستانمجموعهلایههای نفوذناپذیری از پلاستیک ضخیم و رُس و شن که از نفوذ شیرابه به آبهای زیرزمینی جلوگیری میکند
آستر 2lining 1واژههای مصوب فرهنگستانلایهای ضخیم از مواد نسوز در داخل کورهها و پاتیلها و ظرفهایی که در معرض حرارت زیاد قرار میگیرند