بالگرد هجومیassault helicopterواژههای مصوب فرهنگستانبالگردی که از آن در جابهجایی نیروهای هجومی خودی برای درگیری با نیروهای دشمن و حمله به آنها یا تصرف و حفظ عوارض حساس منطقة عملیات استفاده میشود
ردة هجومیassault echelonواژههای مصوب فرهنگستانعنصری از واحدها و نیروهای رزمی و هوایی در عملیات آبخاکی که مأموریت ادارة حملة اولیه بر روی مناطق عملیاتی را بر عهده دارد
آتش هجومیassault fireواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آتش که سربازان حملهکننده در هنگام نزدیک شدن به دشمن اجرا میکنند
آسولغتنامه دهخداآسو. (اِ) راسو. || کفش و نعلین . || سوی و جانب . (بادّعای بعض فرهنگهای نو. و این کلمه در برهان و جهانگیری نیست ).
آسوفرهنگ نامها(تلفظ: āsu) (کردی) به معنی افق طلایی؛ (در پهلوی) صورت پهلوی واژهی ' آهو ' ؛ (در اوستایی) آسو به معنای تندی ، شتاب و کوشا آمده است .
آسولغتنامه دهخداآسو. (اِ) راسو. || کفش و نعلین . || سوی و جانب . (بادّعای بعض فرهنگهای نو. و این کلمه در برهان و جهانگیری نیست ).
پاراگوآسولغتنامه دهخداپاراگوآسو. (اِخ ) رودی خرد از ناحیه ٔباهیا به برزیل و آن از مشرق به مغرب جاریست و به خلیج تولِه سن میریزد. درازای آن 480 هزارگز است .
آسوفرهنگ نامها(تلفظ: āsu) (کردی) به معنی افق طلایی؛ (در پهلوی) صورت پهلوی واژهی ' آهو ' ؛ (در اوستایی) آسو به معنای تندی ، شتاب و کوشا آمده است .