آسیازنهلغتنامه دهخداآسیازنه . [ زَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ابزار آجیدن سنگ آسیا. آژینه . منقار. میقعه . مِکْوَس . برطیل . آس افزون .
آسیازنهفرهنگ فارسی عمیدآلت فولادی با دستۀ چوبی شبیه تیشه که با آن سنگ آسیا را دندانهدار و تیز میکنند؛ آسافزون؛ آژینه.
عشوزنةلغتنامه دهخداعشوزنة. [ ع َ ش َ زَ ن َ ] (ع ص ) مؤنث عشوزن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): قناة عشوزنة؛ نیزه ٔ سخت . (از اقرب الموارد). رجوع به عشوزن شود.
کبیتکلغتنامه دهخداکبیتک . [ ک ُ ب َ ت َ / ک ُ بی ت َ ] (اِ) آسیازنه را گویند و آن آلتی باشد که آسیا را بدان تیز کنند. (برهان ). سنبه ای که بدان آسیا تیز کنند. (آنندراج ). آسیازنه و ابزاری که بدان سنگ آسیا را تیز کنند. (ناظم الاطباء).