لغتنامه دهخدا
آغالش . [ ل ِ ] (اِمص ) عمل و اسم مصدر آغالیدن . بدآموزی و تحریک و انگیختن و تحریض و تحریص و اغراء و تهییج و برفژولیدن و وژولیدن بجنگ و فتنه و فساد و خصومت . تحریش و ایساد و تغریش میان دو جانور. تیز کردن کسی را بر دیگری . شورانیدن بر یکدیگر. خبث کردن میان دو تن . میان دو کس ب