آفرینگانفرهنگ فارسی معین(فَ) [ په . ] (اِمر.) برخی از نمازهای زردشتیان که در جشن ها و مواقع مختلف به جای آورده می شود.
آفرنگانلغتنامه دهخداآفرنگان . [ ف َ رِ ] (اِ) نام نسکی از بیست ویک نسک کتاب زند. (برهان ) : از اطاعت با پدر زردشت پیرخود به نسک آفرنگان گفته است . لبیبی .اصل این کلمه آفرینگان است .
افرنگانلغتنامه دهخداافرنگان . [ اَ رَ ] (اِخ ) فصلها و بابهای کتاب زند و اوستا. || ج ِ فرنگ . (ناظم الاطباء).
آفرنگانفرهنگ فارسی عمید= آفرینگان: ◻︎ از اطاعت با پدر زردشت پیر / خود به نسک آفرنگان گفته است (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۷۸).
همایش نوآفرینانstart-up weekendواژههای مصوب فرهنگستانرویدادی که در سه روز متوالی آخر هفته، در طی 54 ساعت، با حضور برنامهنویسان و مدیران تجاری و بازاریابها و طراحان و صاحبان اندیشههای نو، برای مطرح کردن اندیشههای جدید کسبوکار برگزار میشود متـ . کارآغاز
عفرنونلغتنامه دهخداعفرنون . [ ع َ ف َ ن َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَفَرنی ̍. (اقرب الموارد). رجوع به عفرنی ̍ شود.
آفرنگانفرهنگ فارسی عمید= آفرینگان: ◻︎ از اطاعت با پدر زردشت پیر / خود به نسک آفرنگان گفته است (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۷۸).
آفرنگانلغتنامه دهخداآفرنگان . [ ف َ رِ ] (اِ) نام نسکی از بیست ویک نسک کتاب زند. (برهان ) : از اطاعت با پدر زردشت پیرخود به نسک آفرنگان گفته است . لبیبی .اصل این کلمه آفرینگان است .
هورافرهنگ نامها(تلفظ: hurā) (در سانسکریت) سورا (هورا) یک قسم شربت است که در بند چهار آفرینگان گهنبار از آن یاد شده و توصیه شده که آن را به نیکان بدهند ؛ (در کردی) هورا به معنی غوغا است ؛ (در اوستایی) مستی آور ، نوشیدنی مست کننده ، آشام مستی آور .
راسپیلغتنامه دهخداراسپی . (اِ) نامی که به یکی از دو موبدکه با هم مراسم دینی آفرینگان بجای آورند، دهند. نام دیگری زوت است . (خرده اوستا ص 69). از برای بجا آوردن مراسم آفرینگان در مهریا پرستشگاه جای مخصوصی لازم نیست برخلاف مراسم دیگر این جشن را در جای معمولی و د
فروردگانلغتنامه دهخدافروردگان . [ ف َرْ وَ دَ ] (اِ مرکب ) (از: فرورد + گان پسوند نسبت ) در پهلوی فرورتیکان . فروردگان به دو جشن اطلاق شده است : یکی جشنی است که در پنج روز آخرسال (یا ده روز با احتساب پنج روز اضافی ) به یاد فروردها یا فروهران ، درگذشتگان برپا میکردند و آن را به همین مناسبت فروردگا