آقشاملغتنامه دهخداآقشام . (اِ مرکب ) (از ترکی ِ آق ، سپید + فارسی ِ شام ، شب ) اول شب . فلق . || نوبتی که بر در پادشاهان و امراء ترک زدندی شامگاهان .- آقشام زدن .
آقشامفرهنگ فارسی معین[ تر - فا. ] (اِمر.) 1 - غروب ، شامگاه . 2 - نوبتی که بر در پادشاهان و امرای ترک در شامگاه می زدند. 3 - شیپوری که هنگام غروب در سربازخانه ها می زدند.
اقساملغتنامه دهخدااقسام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ قِسْم . جزٔها و قسم ها و درجه ها. (ناظم الاطباء) : ای نام تو بخشیده ٔ بخشنده ٔ اقسام اقسام مکارم را بخشی است از آن نام . مسعودسعد.رجوع به قسم شود. || ج ِ قَسَم . سوگندها. (غیاث اللغات ) (س
اقساملغتنامه دهخدااقسام . [ اِ ] (ع مص ) سوگند خوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ). || بخش کردن . (آنندراج ).
اقصاملغتنامه دهخدااقصام . [ اَ ](ع اِ) ج ِ قَصم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ قِصم . (ناظم الاطباء). رجوع به قصم شود.
آخشام زدنلغتنامه دهخداآخشام زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب )(از ترکی آقشام به معنی شام و شبانگاه ) آقشام زدن . زدن نوبت بر در پادشاهان و حکام گاه فروشدن آفتاب .