آلومینفرهنگ فارسی عمیداکسید آلومینیوم که در خاک وجود دارد و به حالت متبلور و به شکلهای گوناگون چون لعل، یاقوت، زمرد، و زبرجد نیز دیده میشود.
سپیدافزار آلومینیalumina whitewareواژههای مصوب فرهنگستانسپیدافزاری که در ساخت آن مقدار فراوانی آلومین به کار رفته است متـ . سپیدینۀ آلومینی
الومینلغتنامه دهخداالومین . [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) آلومین . اکسید دالومینیم . یکی از ترکیبات آلومینیم است که در طبیعت بصورت بلورین موجود است . نشانه ٔ آن در شیمی Al2o3 است و معمولاً آنرا از تصفیه ٔ بکسیت بدست می آورند، الومین حاصل گردیست سفید و زیر انگشتان نرم و
الومیانلغتنامه دهخداالومیان . [ ] (اِخ ) یکی از چهار طایفه که در فارس و خوزستان ساکن بودند و در زمان مادها از طریق راهزنی میزیستند. شاهان پارس راضی شده بودند به آنان باج دهند. رجوع به تاریخ کرد ص 163 شود.
روح الامینلغتنامه دهخداروح الامین . [ حُل ْ اَ ] (اِخ ) جبرئیل علیه السلام . روح نام جبرئیل و امین صفت اوست ، و خطاب «امین » از آن یافت که آنچه از کلام خدا میشنید بعینه پیش پیغمبر ادا میکرد. (از غیاث ) (از آنندراج ). روح القدس . ناموس اکبر. رجوع به روح امین و روح القدس و روح قدسی و ناموس اکبر شود <
آلومینیمفرهنگ فارسی عمیدفلزی به رنگ سفید نقرهای، بسیارسبک و قابل تورق و مفتول شدن که حرارت و برق را به خوبی هدایت میکند و در ساخت ظروف و در و پنجرهسازی کاربرد دارد.
آلومیناپوشیaluminizingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی برای ایجاد اکسید ضخیم آلومینیم بر روی قطعات که ازطریق انجماد سطحی آلومینیم بر روی قطعه، همراه با دَمش شدید اکسیژن انجام میشود
آلومینیمپوشانیcalorising/ calorizingواژههای مصوب فرهنگستانایجاد پوشش محافظ با استفاده از پودر آلومینیم بر روی سازههای آهنی و فولادی با حرارتدهی
الومینلغتنامه دهخداالومین . [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) آلومین . اکسید دالومینیم . یکی از ترکیبات آلومینیم است که در طبیعت بصورت بلورین موجود است . نشانه ٔ آن در شیمی Al2o3 است و معمولاً آنرا از تصفیه ٔ بکسیت بدست می آورند، الومین حاصل گردیست سفید و زیر انگشتان نرم و
یاقوتفرهنگ نامها(تلفظ: yāqut) (معرب از فارسی یاکند) (در علوم زمین) سنگِ قیمتی از ترکیبات آلومین که به رنگهای سرخ، زرد ، و کبود وجود دارد و در جواهرسازی به کار میرود ؛ (در قدیم) (به مجاز) لب سرخ معشوق؛ (در اعلام) نام یکی از قدیمیترین اقوام ترک که به مغولان شباهت نزدیک دارند .
الومینیوملغتنامه دهخداالومینیوم . [ اَ یُم ْ ] (فرانسوی ، اِ) آلومینیم . فلزی است سفید و سبک (2/7=D). بخوبی مورق میشود و مفتولهای بسیار نازک از آن میتوان ساخت . نشانه ٔ آن در شیمی 27=<span class="
فلدسپاتلغتنامه دهخدافلدسپات . [ ف ِ دِ ] (فرانسوی ، اِ) نام عام گروهی از سنگهای آذرین که بسیار فراوانند و جزو عنصر اصلی سنگهای آذرین اعم از اسیدی یا قلیائی و یا خنثی هستند، منتهی نسبت به سنگهای مختلف ترکیب فلدسپاتها فرق میکند... اگر فلدسپاتها دارای پتاسیم باشند در سیستم منوکلینیک متبلور می شوند
الکلهالغتنامه دهخداالکلها. [ اَ ک ُ ] (اِ)ج ِ الکل . در کتاب شیمی مختصر آلی تألیف پریمن (ص 191) چنین آمده است : الکلها را میتوان اجسامی دانست که از استخلاف یک ئیدروژن ئیدروکربور با عامل اکسیدریل OH بدست می آیند. بنابراین الکله
آلومینیمفرهنگ فارسی عمیدفلزی به رنگ سفید نقرهای، بسیارسبک و قابل تورق و مفتول شدن که حرارت و برق را به خوبی هدایت میکند و در ساخت ظروف و در و پنجرهسازی کاربرد دارد.
آلومیناپوشیaluminizingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی برای ایجاد اکسید ضخیم آلومینیم بر روی قطعات که ازطریق انجماد سطحی آلومینیم بر روی قطعه، همراه با دَمش شدید اکسیژن انجام میشود
آلومینیم آندشیanodized aluminumواژههای مصوب فرهنگستانآلومینیمی که با فرایند آندش مقاومت به خوردگی آن افزایش مییابد
آلومینیمپوشانیcalorising/ calorizingواژههای مصوب فرهنگستانایجاد پوشش محافظ با استفاده از پودر آلومینیم بر روی سازههای آهنی و فولادی با حرارتدهی