آنچه با دیگری به هم آمیخته میشود؛ بههمآمیخته.
آمیختهشده؛ درهمشده؛ بههم آمیخته.
۱. آمیختهشده؛ آمیخته.۲. ویژگی شراب آمیخته با آب.
آمیخته شد/ مخلوط شد آمیخته شد,مخلوط کرد,
هرچیز درهمآمیخته؛ چیزهای به همآمیخته.