آمیختگیلغتنامه دهخداآمیختگی . [ ت َ / ت ِ ] (حامص ) امتزاج . اختلاط. شوب . || الفت . معاشرت . خلطه و آمیزش : چون ... آمیختگی آمد... بازار مضرِّبان و مفسدان کاسد گردد. (تاریخ بیهقی ).- آمیختگی دادن ؛ تألیف .<b
بهم آمیختگیلغتنامه دهخدابهم آمیختگی . [ ب ِ هََ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) اختلاط. (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء).
خط آمیختگیmixing lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی مستقیم، رابط دو حالت اولیه در واکاوی ترمودینامیکی، که در آن متغیرهای پایستار در دو حالت متفاوت بستههوا بر روی نمودار ترمودینامیکی رسم میشود و حالت نهایی آمیزۀ دو بستههوا، متناسب با مقدار نسبی هریک از بستهها، بر روی آن خط یافت میشود
پتانسیل آمیختگیmixing potentialواژههای مصوب فرهنگستانمقدار آمیختگی تلاطمی لازم برای حذف هر ناپایداری ایستا و دینامیکی جوّ
بهم آمیختگیلغتنامه دهخدابهم آمیختگی . [ ب ِ هََ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) اختلاط. (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء).
خط آمیختگیmixing lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی مستقیم، رابط دو حالت اولیه در واکاوی ترمودینامیکی، که در آن متغیرهای پایستار در دو حالت متفاوت بستههوا بر روی نمودار ترمودینامیکی رسم میشود و حالت نهایی آمیزۀ دو بستههوا، متناسب با مقدار نسبی هریک از بستهها، بر روی آن خط یافت میشود
پتانسیل آمیختگیmixing potentialواژههای مصوب فرهنگستانمقدار آمیختگی تلاطمی لازم برای حذف هر ناپایداری ایستا و دینامیکی جوّ
آمیختگی رُخنمودیphenotypic mixingواژههای مصوب فرهنگستانایجاد عفونت ازطریق آمیخته شدن دو ویروس متفاوت، ازطریق ژنگان یکی از آنها
آمیختگی ماگماییmagma mixingواژههای مصوب فرهنگستانآمیخته شدن دو ماگما با ترکیبهای مختلف که به تشکیل یک ماگمای دورگه با ترکیبی حدِّواسط بین آنها منجر میشود
آمیختگی رُخنمودیphenotypic mixingواژههای مصوب فرهنگستانایجاد عفونت ازطریق آمیخته شدن دو ویروس متفاوت، ازطریق ژنگان یکی از آنها
آمیختگی ماگماییmagma mixingواژههای مصوب فرهنگستانآمیخته شدن دو ماگما با ترکیبهای مختلف که به تشکیل یک ماگمای دورگه با ترکیبی حدِّواسط بین آنها منجر میشود
آمیختگی همآنتروپیisentropic mixingواژههای مصوب فرهنگستانآمیختگی جوّی که در سطح همآنتروپی رخ میدهد
درآمیختگیلغتنامه دهخدادرآمیختگی . [ دَ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی درآمیخته . اختلاط. امتزاج . آمیزش . خلط.مزج . || تشویش . آشفتگی . (ناظم الاطباء).- درآمیختگی رای ؛ شک و تردید و حیرت . و رجوع به آمیختگی و آمیختن شود.
بهم آمیختگیلغتنامه دهخدابهم آمیختگی . [ ب ِ هََ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) اختلاط. (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء).
خط آمیختگیmixing lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی مستقیم، رابط دو حالت اولیه در واکاوی ترمودینامیکی، که در آن متغیرهای پایستار در دو حالت متفاوت بستههوا بر روی نمودار ترمودینامیکی رسم میشود و حالت نهایی آمیزۀ دو بستههوا، متناسب با مقدار نسبی هریک از بستهها، بر روی آن خط یافت میشود
پتانسیل آمیختگیmixing potentialواژههای مصوب فرهنگستانمقدار آمیختگی تلاطمی لازم برای حذف هر ناپایداری ایستا و دینامیکی جوّ
اَبر آمیختگیmixing cloudواژههای مصوب فرهنگستاناَبر حاصل از ترکیب دو حجم هوای مرطوب غیراشباع با دما و فشار بخار متفاوت، در شرایط همفشاری و بیدررو، که در آن هوای مرطوب اشباعشدهای با دمای بینابینی و فشار بخار بیش از فشار اشباع، در دمای نهایی ایجاد میشود