اناغالسلغتنامه دهخدااناغالس . [ اَ ل ِ ] (معرب ، اِ) معرب از یونانی ، گیاهی از تیره ٔ پامچال که میوه اش بشکل مجری است و بوسیله ٔ سرپوشی باز میشود. گلهایش دارای 5 گلبرگ آبی یا قرمز میباشد. اناگیر. حشیشةالعلق . (فرهنگ فارسی معین ). آذان الفار. (تذکره ٔ ضریر انطاکی
اناغالشلغتنامه دهخدااناغالش . [ اَ ل ِ ] (اِ) اناغافش : دیدم دو چشم رقیب علت رمد داردگفتم که این حیوان اناغالش علاج کن .ابوالمعانی (از فرهنگ شعوری ورق 112 الف ).و رجوع به اناغافش شود.
اناغلسلغتنامه دهخدااناغلس . [ اَ غ ُ ] (اِ) بیونانی آغالیس دوایی است که آنرا بفارسی مرزنگوش و بعربی آذان الفار گویند چه برگ آن بگوش موش میماند. با سرکه بر گزیدگی عقرب مالند نافع است . (برهان قاطع). اناغالس . و رجوع به اناغالس و آذان الفار شود.
اناغلسلغتنامه دهخدااناغلس . [ اَ غ ُ ] (اِ) بیونانی آغالیس دوایی است که آنرا بفارسی مرزنگوش و بعربی آذان الفار گویند چه برگ آن بگوش موش میماند. با سرکه بر گزیدگی عقرب مالند نافع است . (برهان قاطع). اناغالس . و رجوع به اناغالس و آذان الفار شود.
مرزنگوشفرهنگ فارسی عمیدگیاهی خوشبو از خانوادۀ نعناع با گلهای سفید که مصرف دارویی دارد؛ مرزهگوش؛ گوش موش؛ اناغالس؛ انجرک.