آهومندفرهنگ فارسی عمید۱. دارای عیب و نقص؛ عیبدار؛ معیوب؛ آهوناک: ◻︎ ز پیری مغزت آهومند گشتهست / ز گیتی روزگارت درگذشتهست (فخرالدیناسعد: ۵۸).۲. بیمار.