آهیانهلغتنامه دهخداآهیانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) استخوان بالای مغز از کاسه ٔ سر. قحف . || صاحب جهانگیری گوید در بعض فرهنگها به معنی کاسه ٔ سر [ جمجمه ] و شقیقه نیز آمده است . || کام . فک اعلی یعنی آنجای که بحلقوم نزدیک و به عربی حنک باشد. (برهان ). || عظم مصفات :
اعانهلغتنامه دهخدااعانه . [ اِ ن َ ](ع مص ) کمک : اگر اعانه ٔ شما نبود من مغلوب می شدم . (فرهنگ نظام ). مساعدت . عون . معونه . (کازیمنسکی ). یاری کردن . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به اعانة و اعانت شود. || (اِ) پولی که برای کار خیری داده شود: برای افتتاح یک مریضخانه اعانه جمع می کنیم . (از فر
اعانةلغتنامه دهخدااعانة.[ اِ ن َ ] (ع مص ) نزدیک شتر آمدن به اعانه . (منتهی الارب ). نزدیک شتر آمدن برای اعانت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اعانه ٔ ابل و جز آن ؛ پیش چشم کردن آن تا آن را بچشم ببیند یا دست بر بالای چشم داشتن چنانکه عادت نگریستن است برای دیدن کسی یا چیزی . (از متن اللغ
اهانةلغتنامه دهخدااهانة. [ اِ ن َ ] (ع مص ) خوار کردن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (مؤید الفضلاء) (تاج المصادر بیهقی ). حقیر و سبک داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || در اصطلاح اهل شرع عبارت است از آنچه از خوارق عادات بدست کفار و بدکاران بر خلاف مدعای آنان بظهور رسد. (از کشاف اص
اهیانهلغتنامه دهخدااهیانه . [ اَهَْ ن َ / ن ِ ] (اِ) مخفف آهیانه است که شقیقه و کاسه ٔ سر و دماغ و حلقوم باشد. (برهان ) (انجمن آراء ناصری )(آنندراج ). بمعنی آهیانه یعنی کاسه ٔ سر است و در فرهنگ جهانگیری به معنی شقیقه است و در بعضی فرهنگها به معنی نای حلقوم مذکو
ناحیۀ آهیانهparietal region, regio parietalis capitisواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از جمجمه که در فاصلۀ درز سهمی تا خط گیجگاهی بالایی و روی استخوان آهیانه امتداد دارد
اهیانهلغتنامه دهخدااهیانه . [ اَهَْ ن َ / ن ِ ] (اِ) مخفف آهیانه است که شقیقه و کاسه ٔ سر و دماغ و حلقوم باشد. (برهان ) (انجمن آراء ناصری )(آنندراج ). بمعنی آهیانه یعنی کاسه ٔ سر است و در فرهنگ جهانگیری به معنی شقیقه است و در بعضی فرهنگها به معنی نای حلقوم مذکو
قحففرهنگ فارسی عمید۱. استخوان بالای مغز سر که از جمجمه جدا است؛ کاسۀ سر؛ آهیانه.۲. کاسۀ چوبی.۳. کشکول چوبی.
شیار رولاندوfissure of Rolandoواژههای مصوب فرهنگستانشیاری در قشر مغز که لَپ پیشانی را از لَپ آهیانه جدا میکند متـ . شیار مرکزی central cerebral sulcus
ناحیۀ گیجگاهtemporal regionواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای در محدودۀ صدف استخوان گیجگاهی که بال بزرگ شبپره و قسمتی از استخوان آهیانه و قسمتی از استخوان پیشانی در آن قرار دارد
ناحیۀ آهیانهparietal region, regio parietalis capitisواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از جمجمه که در فاصلۀ درز سهمی تا خط گیجگاهی بالایی و روی استخوان آهیانه امتداد دارد