هئوشینگهلغتنامه دهخداهئوشینگه . [ هََ ءُ ی َ هََ ] (اِخ ) صورت اوستائی کلمه ٔ هوشنگ که از راهنمایان و رهبران اولی بشر و از پادشاهان ماقبل تاریخ ایران بوده است . معنی این کلمه به درستی معلوم نیست . (از فرهنگ ایران باستان ، تألیف پورداود ص 33).
اوشنگلغتنامه دهخدااوشنگ . [ اَ ش َ ] (اِ) معلاق یعنی ریسمانی که در خانه ها بندند و جامه و ازار و رومال (روپاک ) و لنگی و قطیفه و جز آن بر آن اندازند. || ریسمانی که خوشه های انگور از آن آویزند. (از ناظم الاطباء) (برهان ). آونگ . (انجمن آرا) (آنندراج ).
اوشنگفرهنگ فارسی عمید۱. ریسمانی که در خانهها کنار دیوار یا جای دیگر میبندند و جامهها را روی آن میاندازند؛ رژه؛ ریجه؛ بند.۲. ریسمانی که خوشههای انگور یا میوههای دیگر را به آن آویزان میکنند؛ آونگ؛ اوننگ.
آویشنفرهنگ فارسی معین(شَ)( اِ.)گیاهی است معطر و صحرایی با گل های سفید و برگ های کوچک شبیه نعناع . آویشم ، آویشه ، آویشنه یا آوشن هم گویند.