آپاراتفرهنگ فارسی عمید۱. دستگاه نمایش فیلم.۲. دوربین عکاسی.۳. دستگاه؛ اسباب.۴. دستگاهی اتومانند، که برای پنچرگیری لاستیک تویی خودرو از آن استفاده میشود.
آپاراتفرهنگ فارسی معین[ روس . ] ( اِ.) 1 - دستگاه ، ابزار، ماشین . 2 - دوربین عکاسی . 3 - دستگاه نمایش فیلم . 4 - دستگاه تعمیر و اصلاح لاستیک اتومبیل .
سرپل هواییairheadواژههای مصوب فرهنگستان1. منطقهای در سرزمین دشمن یا مناطق اشغالی که یگان هوابُرد و آمادها و تجهیزات مربوط از راه هوا در آن منطقه فرود میآیند و یگانهای هجومی پس از آفند منطقه را پاک و پدافند میکنند 2. ناحیۀ مشخصی در منطقۀ عملیاتی که بهعنوان پایگاه آماد و تخلیه از راه هوا مورد استفاده قرار میگیرد
خط سرپل هواییairhead lineواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای با فاصله از کنارۀ رود در اراضی دشمن یا دشمن بالقوه که پس از تسخیر، عبور سربازان و تجهیزات را تسهیل میکند و نیز نقش پایگاهی را دارد که از آنجا میتوان عملیات آفندی را تداوم بخشید یا از اراضی کلیدی در پشت سر حفاظت کرد
حرائثلغتنامه دهخداحرائث . [ ح َ ءِ ] (ع اِ) مکاسب . حَریثة یکی . و منه الحدیث : اخرجوا الی معایشکم و حرائثکم . || (ص ، اِ) شتران لاغرشده به سفر. (منتهی الارب ).
آپاراتوسواژهنامه آزاددر معنای عام به معنی ابزار و وسایل است. اما در معنای فلسفی و تخصصی به معنای مجموعه ابزارها از علم و مفاهیم گرفته تا گفتمان ها می باشد که اغلب دارای بار ایدئولوژیک است، مانند آپاراتوس رسانه ای و یا آپاراتوس سیاسی حاکمیت.
فرد مکانیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ک، اپراتور، مکانیسین، تکنیسین، صنعتگر، مهندس، استادکار، مکانیک لولهکش، جوشکار، مونتاژکار، آهنگر، کانالساز، برقکار، آرماتوربند، آپاراتی، آپاراتچی، ابزارمند، الکتریکی
دوربین [تصویربردار]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صویربردار]، دوربین عکاسی، رفلکس، دوربین فیلمبرداری، هندیکم، دوربین دیجیتال، وبکَم، موبایل عدسی تلهفتو، زوم فیلم، ویدیو عکاسی عکس، هولوگراف، تصویر آپارات
دستگاهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آلت، ابزار، اسباب، سامان ۲. بساط ۳. جهاز، سیستم ۴. مجموعه ۵. آپارات، ماشین ۶. ساز، نوا ۷. تجمل، جاه، جلال ۸. مایه ۹. ثروت، سرمایه ۱۰. واحد
آپاراتوسواژهنامه آزاددر معنای عام به معنی ابزار و وسایل است. اما در معنای فلسفی و تخصصی به معنای مجموعه ابزارها از علم و مفاهیم گرفته تا گفتمان ها می باشد که اغلب دارای بار ایدئولوژیک است، مانند آپاراتوس رسانه ای و یا آپاراتوس سیاسی حاکمیت.