ابارشواژهنامه آزادبارش نزولات آسمانی الف اول با فتحه در زبان محلی ( أ ) به معنای تعجب از شدت کثرت است نام روستایی از توابع سبزوار - خراسان رضوی می باشد
آبریزلغتنامه دهخداآبریز. (اِ مرکب ) دَلو. دول : دوستی زآبریز چرخ بِبَرزآنکه آن گه تهی بود گه پر. سنائی . || مبرز. متوضا. مبال : شعر تو باید به آبریز درانداخت گر بود از مشک تر نبشته به ابریز. <p cl