تفتانلغتنامه دهخداتفتان . [ ت َ ] (اِخ ) نام کوهی آتشفشانی به مکران که هم امروز دائماً ابخره و گاهی مواد سوزان از آن خارج میشود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
زفنلغتنامه دهخدازفن . [ زِ ] (ع اِ) سایه پوش که بر بامها سازند تا از حرارت ابخره و نمی آن نگه دارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سایه پوشی که بر بامها سازند تا مانع از حرارت ابخره و رطوبت دریا گردد. (ناظم الاطباء). || بوریامانندی که از شاخ های بی برگ خرما بافته باشند. (منتهی
متصاعدةلغتنامه دهخدامتصاعدة. [ م ُ ت َ ع ِ دَ ] (ع ص ) مؤنث متصاعد: ابخره ٔ متصاعدة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تصاعد شود.
سحبلغتنامه دهخداسحب . [ س ُ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ سحاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) : و ماتری من السحب و غیرها فانما هی من ابخرة. (حکمت الاشراق ص 188).
گربه رولغتنامه دهخداگربه رو. [ گ ُ ب َ / ب ِ رَ / رُو ] (اِ مرکب ) سوراخی که گربه از آن تواند رفتن و آمدن . سوراخی به دیوار و غیره که گربه از آن تواند گذشتن . تنبوشه . || در اصطلاح ساختمان ، سوراخهای هواکش که زیر کف اطاق ها سازن