ابستروکسیونفرهنگ فارسی عمیدحاضر نشدن عدهای از نمایندگان مجلس قانونگذاری به منظور از اکثریت انداختن جلسه و جلوگیری از تصویب لایحهای که در مجلس مطرح شده.
آبستراکسیونواژهنامه آزادغیبت عمدی عده ای از نمایندگان مجلس به طوری که مجلس در هنگام رأی گیری از رسمیت بیفتد.
منعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) نع، ممانعت، جلوگیری، بازداشتن، بازداری، محاصره تحریم، مقاومت، اشکالتراشی، مشکلتراشی، کارشکنی، اُبستروکسیون (آبستراکشن)، خرابکاری، سابوتاژ بستن راه، سد مَعبر، انسداد دستگیری، زندان، بازداشت، قلعوقمع، سرکوبی، تحدید مطبوعات، حکومت نظامی، خفقان، اختناق، تحدید کند کردن